کوچولوی با ادب
نوبهار من ؛ توی ایام عید و دید و بازدیدهای نوروز خیلی نگران شما و شیطنتهای کودکانه ات بودم.. بالاخره هنوز یه کوچولوی کنجکاو هستی و نمیشه ازت زیاد انتظار داشت... ولی خدا رو شکر عالی بودی و ما مثل همیشه به داشتنت افتخار می کنیم... نمونه اش اون شبی بود که دایی علی اینا مهمونمون بودن و شما واقعا بی نظیر بودی... همه اش خودت رو سرگرم میکردی و واقعا درک میکردی که مامان کار داره... وقتی دیدم سر و صدات نمیاد اومدم و با تعجب دیدم آروم رو صندلیت خوابیدی.. قربون دختر مظلومم برم من : ...
نویسنده :
مامان پرنسس باران
10:43