پرنسس بارانپرنسس باران، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

پرنسس باران ؛ هدیه ی پر شکوه خداوند ؛

اسم قشنگت

اسم قشنگت: باران باران نابم؛ وجودت برای ما از همین چند ماه پیش پر از خیر و برکت بوده.. بابا دوست داره اسم شما باران باشه ،چون رحمتی برای ما. امیدوارم همیشه مورد مهر و رحمت خداوند قرار بگیری،چرا که نام با ارزشترین نعمت خدا روی شماست. امیدوارم نامدار باشی عزیزترینم...
5 ارديبهشت 1390

عید 90

دخمل فینگیلی مامان و بابا؛ این روزا دیگه داریم روزای آخر سال 89 رو میگذرونیم. سالی که برای مامان و بابات اولاش خیلی بد بود..ما 2 اردیبهشت داداش کوچولوت رو بدنیا نیومده از دست دادیم و این اتفاق برامون خیلی تلخ بود ولی بعدش خدا تو رو به ما داد عزیزترینم؛این روزا تنها آرزوی ما اینه که صحیح و سالم قدم بذاری رو چشم ما. راستی تو 25 هفتگیت که چند روز پیش بود رفتیم سونی تخصصی نسل امید پیش دکتر پور طهماسب که از سلامتی کاملت آگاه شدیم.. جاودانه من دوستت داریم ...
26 اسفند 1389

داری بزرگ میشی

عشق مامانی؛ دیگه داری بزرگ میشی..سکسکه میکنی و حسابی مامان و بابا رو به وجد میاری... تکونات رو دیگه بابا هم کامل حس میکنه.. مامانی این روزا همه اش تو نی نی سایته و کلی با خاله های مهربونت گپ میزنه.. در مورد سلامتی شما وروجکا،خرید سیسمونی،نوع تکون خوردنتون و یه عالمه حرفای دیگه. در همه حال باهمیم...تو مریضیها بهم روحیه میدیم و از اینکه میفهمیم همه اتون اون تو جاتون راحته روحیه میگیریم.. منتظریم که بیاین تو این دنیا و بشین نفس ما.. راستی مامانی فدات شم..هر شب ساعت 12 برام تکون میخوری و من رو خوشحال میکنی. جیگرتو برم من که عین مامان و بابات شبا دیر میخوابی..عاشقتم بی نظیر من.
15 بهمن 1389

شیطون شدی

خوشگلمون؛ این روزا کلی انرژی باهمدیگه خالی میکنیم ،بسکه شما شیطون شدی و از در و دیوار بالا میری دیگه کامل میزها و اشیا رو میگیری و بلند میشی و روی پاهای کوچولوت می ایستی. الهی من فدات شم مامانی. آخه اینهمه انرژی رو از کجا میاری؟ دیگه شدی شیطون بلای خونه مون.تازه بابا از سر کار که میاد همه اش باید شما رو بغل کنه. تو بغل بابا انگار که رو تخت پادشاهی نشستی و کلی پز میدی به همه.. خدا بابات رو برات حفظ کنه نازنینم..آمین. باران و بابایی   ...
11 بهمن 1389

دخمل فینگیلی

سلام دخملی قشنگم. امروز با بابا رفتیم آزمایشگاه آراد که جواب تست غربالگریتو بگیریم..آخه بار دومه که این تست رو گرفتن.. قبلی یه کم مشکوک بود و خانوم دکتر به ما نگفته بود که نگران نباشیم. جواب این یکی کاملا سالم بود و دکتر آزمایشگاه متوجه شده بودن که سونو غربالگری تو درج هفته بارداری اشتباه کرده. ما هم رفتیم اونجا دکتر سونو کلی ازمون عذرخواهی کردن و گفتن هزینه آز غربالگری دوم رو میپردازن که ما قبول نکردیم و بالخره این شد که گفتن دراز بکش سونوت کنم تو سونو هم معلوم شد شما کاملا سالمی مامان و جنسیتتم آقای دکتر گفتن که دخملی هستی.. ما هم کلی خوشحال شدیم و بابا کلی خدا رو شکر کرد. تو راه بازگشت بارون اومد و ما برای هزارمین بار به...
17 دی 1389

واکسن 6 ماهگی و اولین دندان

یکی یه دونه مامان و بابا ؛ 6 ماهگیت مبارک... راستی آمار قد و وزنت رو علاوه بر دکترت خودم توی اطلاعات نی نی سایت ثبتشون کردم.. خدا رو شکر میکنم که همه چیت نرماله عشق مامان... ایندفعه برای و اکسنت کلی تب کردی و من و بابایی از این موضوع خیلی ناراحت شدیم... آب شدی مامان...اون لپای خوشگلتم آب شده... مخصوصا که اولین دندونت رو در 6 ماه و 6 روزگی در آوردی و ما فهمیدیم که این تبهای چند روزه ات مال دندونت بوده عسلم... قربون اون مروارید توی دهنت بشم من ...عاشقشم... میبوسمت عزیزترینم...مبارکت باشه       یه عکس از شما تو محرم امسال میذارم که شما دقیقا هم سن علی اصغر امام حسین بودی. ...
25 آذر 1389

صدای قلبت

عزیزم دل مامان؛ چند روز پیش رفتم پیش یه دکتر جدید.جواب آزمایش رو هم براش بردم. خانوم دکتر بهم تبریک گفت و برام پرونده تشکیل داد و سونوم کرد. شما 6 هفته ات بود و خانوم دکتر صدای قلبتو نتونست بشنوه ولی بهم گفت نگران نباشم و 1 هفته دیگه هم صبر کنم. بالاخره امروز صبح طاقت نیاوردم و تنهایی رفتم سونو کلینیک پارس.شما 6 هفته و 6 روزه هستی و خانوم دکتر گفتن شکر خدا قلبت داره میزنه. خدایا شکرت.زود به بابایی زنگ زدم و چقدر خوشحال شد.. عاشقتم مامان...     ...
8 آبان 1389

خوش اومدی عزیز دلم...

سلام کوچولوی دوس داشتنی مامان و بابا. خوش اومدی نفسم. امروز با بی بی چکی که بابا گرفت فهمیدم اومدی تو دل مامانی.فدات شم من... امیدوارم صحیح و سالم بیای تو بغلمون و همه غمهای گذشته با وجود نازنینت از  بین بره.. عاشقتم در دونه من... چند روز دیگه میرم آزمایش ولی مطمئنم که شما هستی..تا اونروز قرار شده به کسی نگیم. بابا میگه اول صدای قلب پاکت رو بشنویم بعد به همه خبر بدیم. ...
19 مهر 1389