تبریز
دونه ی انار من ؛ 3 هفته رفتیم تبریز پیش مامان جون اینا و باز هم مثل همیشه بهمون خوش گذشت... عاشق اونجایی و از حیاط خونه تو نمیای...از صبح تا غروب هم که ولت می کردیم از بازی تو حیاط خسته نمی شدی و همه اش بازی می کردی. تبریز به روایت تصویر در ادامه ی مطلب... دمپایی های آروین همه جا پات بود و آخرشم با خودت آوردی خونه امون : در روز دختر از دست امام جماعت مسجد محلمون جایزه گرفتی و خیلی خوشحال شدی. در حال خفه کردن عرفان :) ... مثلا میخوای با محبت در کنارش عکس بگیری: باز هم با عرفان : &nbs...
نویسنده :
مامان پرنسس باران
1:52