باران و مسیحا
باران من ؛
سه شنبه پیش مسیحا و مامان شیما جونش بهمراه خاله مریم ؛ مامان سامیار ؛ مهمونمون بودند
و از دیدارشون خیلی خیلی خوشحال شدیم...فقط جای سامیار خالی بود ..
سامیار پیش مادر جونش مونده بود و خاله هدی و مبین هم نتونستن بیان و باز هم دیدار ما با مبین
موطلایی و مامان مهربونش به تعویق افتاد...
روز خیلی خوبی بود و شما و مسیحا جونی کلی بازی کردین و خوش گذروندین.
عکسها رو تو ادامه مطلب میذارم ...
+ صبح میریم تبریز پیش مامان جون اینا... خیلی ذوق داری...قربونت برم.
مسیحا جونی :
مسیحا و باران :
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی