سفر به شاهرود
جان مادر ؛
سه شنبه ی هفته ی پیش رفتیم شاهرود ؛ خونه ی عمه سارا .
عمه سارا یه نی نی تو راهی داره و قراره اوایل آبان به جمعمون اضافه بشه انشالله.
خلاصه برای بردن سیسمونی عمه رفتیم ... این چند روز واقعا خیلی بهمون مخصوصا به شما
خوش گذشت و حسابی عمه سارا و عمو حمید ازمون پذیرایی جانانه کردن و
صد البته شما رو هم خیلی لوس می کردند.
روز بعد از عید فطر برگشتیم خونه و هنوز هم با گوشیت هر روز با عمه سارا و عمو حمید صحبت می کنی
و بهشون قول میدی بری خونه اشون :)
دست عمه سارا و عمو حمید بابت مهمون نوازی بی نقصشون درد نکنه.
اینم از عکسها و شیطنتهای شما :
بقیه ی عکسها در ادامه ی مطلب
اینم از شما و مهربد خان عمه الی که شیطنتهاتون رو قبل از همه چیز شروع کردین :
وقتی باران نی نی می شود :
وقتی که اصرار داری با پتو بالش نی نی بخوابی :
:))))
شب آخر دسته جمعی رفتیم پارک و عمو حمید شما رو سوار تاب و سرسره کردن...
دست عمو حمید مهربون درد نکنه که تو این مدت خیلی هوای شما رو داشت :
برای حسن ختام یه عکس هم از مهربد خان میذارم تا عمه جونتون به وجد بیاد و وب پسملی رو آپ کنه :) :