سفر به مشهد در آغاز ورود به چهار سالگی
دختر بی نظیر من ؛ امسال سفرمون به مشهد عزیزمون خیلی خاطره انگیزتر بود... بخاطر اینکه شما کاملا همه چی رو درک می کردی و همه رفتارت آگاهانه بود... اینکه هی دلت برای زیارت تنگ می شد ... هی می گفتی مامان بریم سقاخونه... مامان پس کی میریم حرم ؟ و از این قبیل سوالات... قربونت برم که به محض وارد شدن به صحن به آقا سلام می دادی و من و بابا از این کار شما لذت می بردیم...توی اون شبهای عزیز از آقا ممنون بودیم که پذیرای ما بودند.. هرسال ما رو شرمنده خوبیهاشون می کنند و مهمون ویژه اشون هستیم... چهار شب هم افطار رو توی رستوران حرم بودیم ... عکسها رو در ادامه مطلب میذارم... نیشابور : ور...