باربا.....
مامان : اسمت چیه مامانی؟
باران : باربااااااااااااا...
لبخند میزنم و دوباره میپرسم...
باران : باربااااااااا....
مامان : عزیزم بگو باران...باران....بگو...
باران : باریااااااااان (با تمام تلاشت)
مامان : آفرین دخملم...(و میدونم که چند دقیقه دیگه بپرسم باز هم میگی باربااااااااا)
و من این روزها عجیب عاشق باربای دوست داشتنی خودم هستم...
فرشته مهربونم ؛
این روزها چقدر داره سریع می گذره...چقدر سریع داری بزرگ میشی...
خیلی حس خوبی دارم از اینکه می بینم حرفهای منطقی مامان و بابا رو گوش میدی و
سرت رو به علامت تایید تکون میدی و قبول می کنی...
من با تمام وجودم اطمینان دارم روزی زنی خواهی شد بی نظیر...
بهت ایمان دارم .....
خیلی خوشحالم که یه باربا کوچولوی شاد و خندون مثل شما دارم...
باربا در آستانه 18 ماهگی:
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی