پرنسس بارانپرنسس باران، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

پرنسس باران ؛ هدیه ی پر شکوه خداوند ؛

یک روز مهمان دایی علی

1393/2/17 9:44
700 بازدید
اشتراک گذاری

باران عزیزم ؛

یه روز بعد از عید رفتیم منزل دایی علی اینا ( دایی بابایی) و حسابی بهمون خوش گذشت ... از صبح تا اخر شب کلی با دایی علی و زندایی سودابه و آقا رضا و حمید خان مشغول بودی و حسابی دلبری می کردی ...زندایی شال محلی سرت کرد و در کنار بخش سنتی خونه اشون کلی ژست گرفتی و عکس انداختی ... دایی اینا دو تا مرغ مینا دارن که باهاشون سرگرم بودی و بهشون غذا میدادی ... غروب هم با دایی رفتین پارک پایین خونه اشون و اونجا با ترس و لرز سوار اسب شدی .. الهی فدات شم مادر ..

 

باران اسب سوار :

قربون اون قیافه ات برم من که ترس ازش میریزه ... مگه هجبور بودی سئارشی آخه مامانی ؟ :))

جا داره از دایی علی مهربون و زندایی سودابه بابت این روز پر خاطره تشکر کنم . واقعا ممنونیم.
 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مامان بهادر
21 اردیبهشت 93 17:12
فدات بشم چقدر عکسات زیبا شده اگه ترسیده در عوضش ژست اسب سواریش حرف نداره بوس به روی ماهش
مامان مریم
25 اردیبهشت 93 8:49
وای عزیزم چقدر ناز شده مثل عروسکاس یه عالمه ببوسش برام