روزهای زیبای تابستان به روایت تصویر...بخش اول
دونه ی انار من ؛ تابستون امسال با وجود مهد رفتن شما خیلی خوب و عالی می گذره ... از اینکه در کنار دوستات هستی واقعا برات لذت بخشه ... ما هم با شاد بودن تو شاد و خوشحالیم ... عکسها رو تو ادامه مطلب با توضیحاتش برات ثبت می کنم ، نازنینم... شب عروسی مهسا جون .. به همراه مهربد و دایی علی ( دایی بابا) : یه شب تو جاده چالوس ...بهمراه بابا حاجی (بابابزرگ بابایی) رستورن ارکیده. یه روز زیبای تابستون .. منزل پسرعموی من.. شما و آنیتا جون (نوه پسرعموم) روز عید فطر ... نارنجستان ... برای تولد رضا و حمید (پسردایی های بابا) رفته بودیم: باران پستونکی :) ...
نویسنده :
مامان پرنسس باران
1:29